حضرت على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام آل محمدند

 (2) [مسند احمد حنبل 6/ 323] به سند خود، از «شهر بن حوشب» از «امّ سلمه» روایت کرده است که در یکى از روزها، رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله خطاب به حضرت زهراى مرضیه علیها السّلام، فرمود: همسر و دو فرزندت را نزد من آور. پس از آنکه حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شدند، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله کساء (عباى) بافت فدک را بر روى آنان انداخت و دست مبارکش را بر روى سرشان گذاشت و فرمود  :

پروردگارا! اینان «آل محمد» اند. اینک، درود و برکتهاى خودت را بر «محمد و آل محمد» عنایت کن که تو پسندیده و با عظمتى. «امّ سلمه» گوید: پیش آمدم و گوشه عبا را بالا بردم که زیر کساء داخل شوم، پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله گوشه عبا را از من گرفت و پایین افکند و فرمود: عاقبت تو بخیر است  !

 (3) [مستدرک الصحیحین 3/ 108] به سند خود، از «عامر بن سعد» روایت کرده است که در یکى از روزها، «معاویه» خطاب به «سعد بن ابى وقاص» گفت: چه چیزى مانع توست که از پسر ابو طالب نکوهش نمى‏کنى؟ «سعد» گفت  :

از على بدگوئى نمى‏کنم، هر گاه بیاد سه خصلت مى‏افتم که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آنها را ویژه على علیه السّلام قرار داده است و اگر یکى از آنها، در اختیار من بود، بیشتر دوست مى‏داشتم از مرکبهاى قرمز رنگ که در اختیار من است! «معاویه» از او، پرسید: اى أبو اسحاق! آنها را بیان کن. گفت  :

 (1) 1- از على بدگوئى نمى‏کنم مادامى که بیاد مى‏آورم آن موقع را که وحى نازل شد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله على و دو فرزندش، حسن و حسین، و حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام را در زیر جامه خود برد و گفت: پروردگارا! اینان «اهل بیت» من هستند  .

2- از وى نکوهش نمى‏نمایم، براى آنکه هنگامى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله عازم غزوه تبوک شد، على را در مدینه بجاى خود باقى گذاشت. على که احساس ناراحتى کرد، به عرض رسانید: مرا در میان زنان و کودکان باقى مى‏گذارى که خلیفه تو بر آنان باشم! رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: آیا خرسند نیستى که منزلت تو نسبت به من، برابر با منزلت هارون به موسى باشد؟ با این تفاوت که پس از من، پیغمبرى نمى‏باشد  .

3- از وى نکوهش نمى‏کنم براى آنکه بخاطر دارم در روز خیبر، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: اینک، پرچم اسلام را در دست کسى قرار مى‏دهم که خدا و رسول را دوست مى‏دارد و خداى تعالى، خیبر را به دست او مى‏گشاید! همه ما دستها را آماده کرده بودیم تا پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله، پرچم را در اختیار ما در آورد ولى در آن موقع فرمود: على کجاست؟ در پاسخ گفتند: او را درد چشم است. فرمود: او را به حضورم بیاورید. پس از آنکه حاضر شد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آب دهان مبارک را در چشم او افکند و پرچم را در اختیار او در آورد و خیبر را خداى تعالى بدست او فتح کرد. «سعد» گوید: مادامیکه «معاویه» در مدینه بود، لب به سخن نگشود  .

 «حاکم نیشابورى» گفت: این حدیث، مطابق اصول و قواعد حدیثى «بخارى» و «مسلم» از احادیث صحیح، بشمار مى‏آید  .

مؤلف گوید: این حدیث را «حاکم» در جلد 3 صفحه 847 به اختصار متذکر شده است و «متّقى» در [کنز العمال 6/ 405] از «ابن نجّار» نقل کرده است و «نسائى» هم، در [خصائص ص 16] ذکر نموده است  .

 (1) [همان کتاب 3/ 147] به سند خودش، از «عبد الله بن جعفر بن ابى طالب» نقل کرده است، هنگامى که رحمت الهى نازل مى‏شد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در حالى که ناظر به رحمت الهى بود، مى‏فرمود: فرا خوانید نزد من! فرا خوانید نزد من! «صفیّه» پرسید: یا رسول الله! چه کسى را به حضور بطلبیم؟ فرمود: اهل بیتم را، على و فاطمه و حسن، حسین بمحض اینکه به حضور مبارک شرفیاب شدند، رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله عباى خویش را بر روى سر آنان افکند و دستها به آسمان برافراشت و فرمود: پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند. اینک، بر «محمّد و آل محمّد» درود فرست. خداى تعالى به جبران آنچه رسولخدا صلّى اللّه علیه و آله درباره اهل بیتش خواسته بود، این آیه را نازل کرد: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً (سوره احزاب، آیه 33)؛ همانا خداوند مى‏خواهد که رجس و ناپاکى را از شما «اهل بیت» دور سازد. و شما را پاک و تطهیر نماید. «حاکم» گفته: این حدیث، صحیح الاسناد است  .

 (2) [سیوطى در الدّر المنثور] در ذیل آیه تطهیر در سوره احزاب نقل کرده است، «ابن جریر» و «حاکم» و «ابن مردویه» از «سعد» نقل کرده‏اند، هنگامى که آیه تطهیر بر رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله نازل شد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله على و فاطمه و حسنین را در زیر جامه‏اش فرا خواند و فرمود: اینان اهل من و اهل بیت من هستند  .

 (3) [مسند احمد حنبل 6/ 296] به سند خود، از «امّ سلمه» نقل کرده است، در یکى از روزها که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در خانه من تشریف فرما بود، خدمتکار به عرض رسانید: على و فاطمه در پشت در خانه هستند و اجازه مى‏خواهند تا به حضور برسند. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به من، فرمود: از اهل بیت من، فاصله بگیر  .

بنا به فرمان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در گوشه خانه نشستم، در این هنگام، على و فاطمه و حسنین که دو تن کودک خردسال بودند، وارد شدند، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله حسنین را روى زانو نشانید و رخسارشان را بوسید. پس از آن، دستى به گردن على علیه السّلام و دستى به گردن حضرت زهرا علیها السّلام گذاشت و رخسار فاطمه و على را بوسید. پس از آن، جامه سیاه رنگى را بر روى سر آنان افکند و فرمود: پروردگارا! من و اهل بیتم بسوى تو عزیمت مى‏کنیم، نه بسوى آتش، «امّ سلمه» پرسید: آیا سرانجام من هم، بسوى خداى تعالى منتهى مى‏شود؟ فرمود: آرى! مؤلف گوید: این حدیث را «محبّ طبرى» در [ذخائرش ص 21] متذکر شده و گفته است: این حدیث را «احمد» متذکر شده است و «دولابى» بطور اختصار آورده است و بخشى از لغات آنرا (که در اصل آمده) شرح کرده است؛ از قبیل: السدة: در، أغدف: فرستاد و از «اصمعى» نقل کرده که «خمیصه» جامه پشمین سیاه رنگ یا پوست خز نشان‏دار را گویند و جمع آن «خمائص» است  .

حدیث فوق را «متّقى» در [کنز العمال 7/ 103] آورده و اشاره کرده است: این حدیث را «ابن ابى شیبه» روایت کرده است و بار دیگر در (ص 103) بطور اختصار، حدیث مزبور را آورده و مى‏نویسد: این حدیث را «طبرانى» هم، نقل نموده است  .

 (1) [کنز العمال 7/ 217] چنین نقل کرده است: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله درباره دعا براى اهل بیت طاهرینش، به این مضمون، فرموده است: پروردگارا! تو آن خدائى هستى که درود و رحمت و بخشش و خرسندى خودت را بر ابراهیم و آل ابراهیم عنایت فرموده‏اى اینک، اى خدا! ایشان از منند و من از ایشانم، آرزو مى‏کنم که درود و رحمت و بخشش و خرسندى خودت را بر من و بر آنان مرحمت فرمائى  .

 «متّقى» پس از بیان مضامین فوق، اظهار داشته است: منظور از «آنان» على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام است. این روایت را «طبرى» از «واثله» روایت کرده است  .

 (1) [همان کتاب 7/ 92] از «واثله» نقل کرده است که در یکى از اوقات، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، فاطمه و على و حسنین علیهم السّلام را در زیر جامه‏اى گرد آورد و به این مضمون فرمود: پروردگارا! درود و رحمت و بخشش و خرسندى خودت را به ابراهیم و آل ابراهیم عنایت فرمودى، خداوندا! اینان از من هستند و من از اینان هستم. اینک، از تو مى‏خواهم تا رحمت، مغفرت و رضوانت را بر من و آنان یعنى بر على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السّلام ارزانى فرمائى. «واثله» گفته است: آن هنگام من بر در خانه حضور داشتم، عرض کردم: یا رسول الله! پدر و مادرم فداى شما باد، آیا من هم، از این دعا نصیبى دارم؟ فرمود: خدایا رحمت و مغفرتت را بر «واثله» هم ارزانى فرما. «دیلمى» هم این حدیث را نقل کرده است  .

 (2) [هیثمى در مجمع 9/ 167] از «واثلة بن اسقع» روایت کرده است که گفت: در یکى از اوقات، تصمیم گرفتم به دیدار على علیه السّلام مشرّف گردم، کسى به من گفت: على علیه السّلام در حضور پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله است، بسوى ایشان رهسپار شدم، آنان در نیستان بودند. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام را در زیر جامه‏اى گرد آورده و به این مضمون دعا مى‏فرمود: پروردگارا! درود، رحمت، مغفرت و رضوان خودت را بر من و بر اینان ارزانى دار. این حدیث را «طبرانى» نقل کرده است  .

مؤلف گوید: اخبارى که نقل شده در این رابطه است که على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام «آل پیغمبر» اند و اخبار یاد شده منحصر به اخبارى نیست که ما در این باب آوردیم بلکه بزودى در باب نزول «آیه تطهیر» که درباره پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و على و فاطمه و حسنین علیهم السّلام نازل شده است به اخبار بسیارى اشاره خواهد شد که از همگى آنها استفاده مى‏شود، حضرت على و حضرت فاطمه و امام حسن مجتبى و حضرت سید الشهداء علیهم السّلام «آل پیغمبر اکرم» هستند

 (1)

باب بیستم نهى کردن از صلوات ناقص (بتراء  )

 (2) [الصواعق المحرقة ص 87] در روایتى از حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله آمده است که فرمود: بر من صلوات و درود «بتراء» نفرستید. اصحاب پرسیدند: درود «بتراء» کدام است؟ فرمود: درودى است که شما مى‏گویید :

 «اللهمّ صلّ على محمّد»

و پس از آن، از بردن نام خاندان من، خوددارى مى‏کنید بلکه بگوئید:

 «اللهمّ صلّ على محمد و على آل محمد»

. مؤلف گوید: شگفتى بى‏نهایت من از علماء و محدثان و مؤلفان و مصنّفان اهل سنت و جماعت است، آنان اخبارى را که پیش از این دانستى، نقل مى‏کنند که همگى آنها بر این دلالت مى‏کند که دعا به هدف اجابت نمى‏رسد مگر اینکه انسان دعا کننده در مقام دعا، بر «محمد و آل محمد» درود بفرستد و همچنین اخبارى که حاکى از آنست که نماز نمازگزار مقبول پیشگاه خدا نمى‏باشد مگر آنکه بر «محمد و آل محمد صلّى اللّه علیه و آله» درود بفرستد. و خبرى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرموده است که درود «بتراء» بر من نفرستید، یعنى تنها بر پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله درود نفرستید بلکه‏

                        فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج‏1، ص: 375

درود شما باید همزمان با درود بر «اهل بیت» باشد.

 (1) از ظاهر نهى که در اصل روایت به آن اشاره شده است، استفاده مى‏شود که، درود تنها، بر رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله مورد نهى قرار گرفته است. و نهى از چیزى، دلیل بر حرمت آن چیز است. در عین حال و آشکارا مشاهده مى‏شود که اهل سنّت کوشش بسیار و اصرار بى‏اندازه‏اى دارند که در هنگام درود بر پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله، «آل پیغمبر» را استثناء کرده و بر آنها درود نمى‏فرستند؛ به این معنى، هر گاه تصمیم دارند بر پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله درود بفرستند، مى‏گویند:

 «صلّ الله علیه و سلّم»

و آل پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله را بطور کلى نادیده مى‏گیرند! و این واقعیتى است که یاد آورى کردم و هر گاه نسبت به آنچه اظهار داشتم، مشکوک هستید، به کتابهائى که در احادیث، تفاسیر، مناقب، رجال و سیر و امثال اینها تألیف کرده‏اند، مراجعه کنید تا صدق گفتار ما براى شما روشن شود.

و شگفت‏تر از همه آنچه یاد آورى کردم، روش آنها این است که در ضمن اخبار «تصلیه» (درود فرستادن بر پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله) و در ضمن احادیث مربوط به «تصلیه» و اینکه پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرموده است، هر گاه تصمیم دارید بر من درود بفرستید، بگویید:

 «اللهمّ صلّ على محمد و على آل محمد»

، نامبردگان گاهى که نام پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله را یادآورى مى‏کنند،

 «صلّى الله علیه و سلم»

مى‏گویند.

و آل پیغمبر را در شمار «تصلیه» به آن حضرت، نمى‏گنجانند و اهمال مى‏ورزند.

بجان خودم سوگند! این روش ناپسند بجز از تعصّب و مخالفت با پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله- که هیچگاه سخنى از روى هوا و هوس نگفته است- موضوع دیگرى نمى‏تواند باشد



 

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/10/19 ساعت 11:12 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت